خنده‌دار است در این زمان عجیب و غریب و پرهیاهو که آمریکای جنایت‌کار بی‌شرمی و بی‌حیایی و غرور را تا این حد رسانده است و خرد آدمیان را این چنین به بازی گرفته است و آشکارا آنان را مورد تحقیر و بی‌اعتنایی قرار می‌دهد و بر حسب ضرب المثل عامیانه «علی عینک یا تاجر» «ای تاجر جلوی چشمان تو چنین و چنان کردم» بدون شرم و حیا و ابهام، هاله‌ای از قداست دروغین را نیز بر خود افزوده و خود را بر انسان و جماد مسلط کرده است؛ آمریکایی که خود را اله بزرگ و فرعون خودکامه‌ای تصور کرده است که روزگاری به سرسپردگان خود در مصر می‌گفت: «قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِیکُمْ إِلّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلّا سَبِیلَ لرَّشَادِ» [غافر: ۲۹] فرعون گفت: من جز آنچه صلاح دیده‌ام و پیشنهاد کرده‌ام صلاح نمی‌بینم و به شما پیشنهاد نمی‌کنم، و من جز به راه هدایت و منتهی به سعادت، شما را رهنمود نمی‌کنم.
عجیب است که همین آمریکا امروز از زبان جان کری وزیر خارجه‌اش می‌گوید: «کودتای نظامی که محمد مرسی رئیس جمهور قانونی کشور را از سمتش برکنار کرد در واقع دموکراسی را به مصر بازگردانده است»! بدین ترتیب با کمال اطمینان و آرامش خاطر سخن می‌گوید گویی که ملیون‌ها نفر از اراذل و یاوه‌گویان سرسپرده‌ی او در مصر و خارج از آن برای او کف خواهند زد و سخنش را تأیید خواهند کرد.
بله اکنون که آفتاب دموکراسی به برکت پوتین نظامیان بر مصر تابیده است؛ پوتین نظامیان بر اساس مفهوم آمریکایی؛ این نظامیان هستند که دموکراسی را در جهان عرب تولید و نشو و نما می‌دهند.
صندوق‌های رأی تنها در جهان غرب دموکراسی می‌سازند و آن را شکل می‌دهند؛ اما در جهان عرب و اسلام این پوتین نظامی یا سیستم‌های مخالف یا نظام‌های موروثی، پادشاهی، خانواده‌های سلطنتی، شاهزاده‌ها و مشایخ هستند که دموکراسی برای مردم تضمین می‌کنند. این آمریکا است که به رژیم‌های خودکامه‌ی موجود مشروعیت می‌بخشد؛ خواه پادشاهی باشد یا جمهوری یا شاهزاده و هر‌گاه از یکی از این رژیم‌ها یا از اقدامات سرکوب‌گرانه‌ی آنان احساس ناخشنودی کند؛ به نحوی که تصور کند ممکن است این رژیم‌ها وجهه‌ی کشورش را در نزد افکار عمومی مخدوش کنند یا اینکه شیوه‌ی دولتش را در تناقص با کنوانسیون‌های بین‌المللی یا مسأله‌ی حقوق بشر قرار دهند؛ در این صورت تصمیم می‌گیرد به بهانه‌ی مصلحت مشترک یا فشار بین‌المللی هر چه سریع‌تر خود را از این تنگنا خارج کند.
در این دوران تاریک و تار و پر از فتنه و گمراهی و دروغ و شبهه ما مسلمانان آزاده، آمریکا و مزدورانش را لعن می‌کنیم آمریکا نزد همه‌ی اقشار مردم ملعون است؛ اما فرق بین ما و دیگران بسیار است فاصله از زمین تا آسمان است؛ ما آشکار و نهان، شب و روز و با شکل و مضمون آمریکا را لعن می‌کنیم از روی صدق و اخلاص و باور قطعی بر اینکه آمریکا مرکز پلیدی‌ و شرارت است؛ درد کشنده‌ی تمام جهان است، دشمن سرسخت ما و دین ما و ارزش‌های ماست؛ شیطان بزرگ و حقیقی است و آن گونه که مزدورانش می‌پندارند نیست. آمریکا می‌‌خواهد مرکزیت ما از هم بگسلد و به وجود ما و دین ما پایان دهد یا اینکه ما را برده‌ی زبون و سرسپرده‌ی خود قرار دهد. در حالی که بردگان فریب‌کار او از روی نفاق و ریا و در ظاهر و با داد و فریاد و جامه دریدن آن را لعن می‌کنند و به فرمان او برای تجارت و رقابت و مجادله با او نزاع ظاهری دارند.
اما آنان بردگان مخلصی برای آمریکا هستند و کاملاً از او دنباله‌روی می‌کنند، برای مشروعیت آمریکا آن‌چه نیاز باشد فراهم می‌کنند و از او فرمان می‌برند و تمام خواست‌هایش را بدون اعتراض و نق نق اجرا می‌کنند آیا این دو با هم برابرند؟!